کد مطلب:133200 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:279

امام علی
«طه حسین» دانشمند معروف معاصر مصری در كتاب «علی و بنوه» پیرامون علی بن ابی طالب علیه السلام چنین می نویسد:

«... آنگاه از خویش خوشنود می شد كه هر حقی را كه مردم در دین پروری دارند گزارده باشد. نمازشان را برپا می داشت و با گفتار و كردار به ایشان چیز می آموخت و درویشان را شب هنگام، خوراك می داد و نیازمندان را می جست و آنان را از رنج سؤال كردن می رهانید، چون شب می شد از مردم دوری می جست و با نماز خواندن و شب زنده داری به پرستش ویژه پروردگار می پرداخت. پس از آنكه با خواب آسایشی باز می یافت، تاریك و روشن، از خانه به مسجد می رفت و چنان می نمود كه می خواهد خفتگان در مسجد را بیدار كند. و می گفت: بندگان خدا! نماز، نماز، بسیار حریص بود كه گفتار و كردار و برخورد با مردم و تقسیم مال، برابری را نگهدارد و حتی اگر بخشش وی در برابر سؤالی بود باز می خواست مساوات و برابری را حفظ كند.

یك روز دو زن نزد او آمدند و درویشی آشكار كردند و از او چیزی خواسند؛ چون دانست كه حقی دارند فرمان داد كه خوراكی و پوشاكی برایشان خریدند و پولی نیز به ایشان داد یكی از آنان خواست كه امام او را بر دیگری ترجیح دهد. به این بهانه كه


وی عرب است و دیگری از موالی (بندگان یا بنده زادگان آزاد شده ی غیر عرب)، علی علیه السلام مشت خاكی برداشت و به آن نگریست و آنگاه گفت: آنچه من می دانم این است كه خدا هیچ كس را بر دیگری برتری نمی دهد جز با فرمانبری و پرهیزكاری.» [1] .

«عمر ابوالنصر» دانشمند دیگر معاصر درباره ی علی علیه السلام می نویسد:

«اكنون در برابر ما شخصیت فوق العاده جمیلی جلوه گر است كه در هیچ باب شبیه و نظیری ندارد؛ یعنی شخصیت بی مانندی كه در علم و اخلاق و پرهیزكاری، یكتا و در شجاعت و مروت و دینداری، فرد، و در مدافعه از حق و حقیقت، بی اندازه غیور، و در جانبداری از بیچارگان و درماندگان، یگانه ی روزگار است.» [2] .

جبران خلیل جبران می نویسد:

«علی بن ابیطالب علیه السلام نخستین شخص بود از عرب كه روح خود را به روح جامعه انسانی متصل می دانست و اول شخصی بود كه نوای محبت جامعه ی انسانی را در میان گروهی كه به كلی از اندیشه ها دور بودند بلند كرد... او شهید بزرگی خود شد و در هنگام مرگ، گفتار رأفت و رحمت و نیاز به خداوند در میان دو لبش شنیده می شد، و با دلی پر شوق و اشتیاق به خداوند خود جان سپرد...» ابن شهر آشوب می نویسد:

«...از معالم شریعت اسلام به خوبی آگاهی داشت، چنانكه هیچ كس منكر آن نمی توانست شد، هم از كودكی با رسول خدا صلی الله علیه و آله همنشین بود و قرآن را از وی آموخت و كاتب وحی و نگارنده قرآن بود، در مصاحبت رسول خدا صلی الله علیه و آله تا هنگام وفات بسر می برد و از این جهت در استنباط احكام دینی توانایی فوق العاده به دست آورده بود. ابوبكر و عمر در بیشتر كارها از امام استشاره می كردند.» [3] .

این بود شمه ای از آنچه برای آشنایی اجمالی با یكی از اركان عظیم تكوین شخصیت حسینی علیه السلام، لازم بود بدانیم و اینك مجملا به احوال صدیقه اطهر علیهاالسلام نیز اشاره می كنیم.



[1] علي و بنوه، ص 195.

[2] زندگي علي (ع) ص 18.

[3] مناقب، ج 3، صص 341 - 333.